معنی رسوب، درده، ته نشین، اشغال، پس مانده، مدفوع, معنی رسوب، درده، ته نشین، اشغال، پس مانده، مدفوع, معنی csmf، bcbi، تi jadj، اayاg، /s kاjbi، kbtmu, معنی اصطلاح رسوب، درده، ته نشین، اشغال، پس مانده، مدفوع, معادل رسوب، درده، ته نشین، اشغال، پس مانده، مدفوع, رسوب، درده، ته نشین، اشغال، پس مانده، مدفوع چی میشه؟, رسوب، درده، ته نشین، اشغال، پس مانده، مدفوع یعنی چی؟, رسوب، درده، ته نشین، اشغال، پس مانده، مدفوع synonym, رسوب، درده، ته نشین، اشغال، پس مانده، مدفوع definition,